سرزمين پارسيان
فرهنگ و گذشته آريایی
لیونل بییر ترجمه کتایون افجهای از سدهی نوزدهم ارتباط ویرانههای بناهای کاخ مانند در ایران و عراق با سلسلهء ساسانیان مطرح بوده است اما مفهوم معماری کاخهای ساسانیان تنها به شش دههء قبل یعنی به مطالعات اسکار رویتر Oscar Reuther در کتاب بررسی هنر ایران بازمیگردد1.به رغم حفاریها و بررسیهای انجام شده از آن زمان تاکنون،کار رویتر به شکلی بارز همچنان تأثیرگذار باقی مانده است.در واقع بیشتر توصیفها و تعبیرات ما دربارهء کاخ ساسانی هنوز برخاسته از این مطالعات به ویژه،طرحهای جذّاب و جالب رویتر است. کار بنیادی رویتر کاستیهای بسیاری داشت که علت بیشتر آنها به اطلاعات و مواد در اختیار او بازمیگردد.تجربهء دست اول او دربارهی معرفی بناهای یادمانی به تیسفون محدود میشد که در اواخر دههء 1920 آن را حفاری کرده بود.به غیر از این تجربه،رویتر در مورد سایر بناها خود را ملزم میدانست که به آثار دیگران چون فلاندین Falnadin ،کاست Coste ، دیولافوا Dieulafoys ،دمورگان De Morgan و گرترودبل Gertrude Bell مراجعه کند.تحقیقات این افراد دربارهء ساسانیان مبتنی بر نوشتههای نویسندگان عرب و ایرانی بود که سدهها پس از سقوط این امپراتوری به رشتهء تحریر درآورده بودند.در آن زمان تعداد اندکی از این بناها بررسی و شناسایی شده بود و تعداد کمتری حفاری شده بود.علاوه بر این،از این بناها هیچ مدرک مکتوبی به دست نیامده بود و روشن است که رویتر برای تألیف تحقیقاتش با چه دشواریهایی روبرو بود. در حال حاضر حدود 60 سال بعد از رویتر،به نظر میرسد که مفهوم واقع گرایانهای از معماری کاخ ساسانیان جریان یافته تا ما را به اغفال بکشاند و آن اتکاء به طرحهای غیر مهم و عجیب و غریب منتشر شده و پذیرش بیچون و چرا و غیر نقادانه آنهاست که نهایتا مهمترین منبع اطلاعات ما نیز به شمار میآیند.برای مثال نقشههای قدیمیتر در طی چاپ و انتشار مکرر در اندازههای کوچکتر بسیار آشناتر به نظر میرسند به طوری که گاهی به نظر میرسد بهتر از آن نمیتوان یافت. برای مثال در مورد دامغان2آنها غالبا با خطوطی آغاز میشوند که محدودهء حفاریها و مناطق مورد حفاظت را مشخص میکنند و هر زمان که لازم است،در حد ضرورت،از تعداد خطوطشان کاسته شده است.در کتاب بررسی...دیوارهای قصر تا حدی به رنگ مشکی نشان داده شدهاند تا واضحتر دیده شوند3.کمی جلوتر در یک بازنگری متوجه میشویم که لبههای خرد و خراب شدهء بنا از هم کمتر متمایز شدهاند.طرح اف.کیم بال F.Kimball 4نشانگر لبهء قابل تشخیص و تمیز در سمت چپ است که به ما القا میکند قبلا یک واحد کامل وجود داشته است.خطوط گرافیکی نیز زمینهای را برای بیان اظهاراتی دربارهء نقشهء متقارن ساختمان و نظریاتی که به نحوهء استفاده از آن مربوط میشوند،آماده کردهاند. چنین تغییر شکلی در بررسی اولیه و اصلی،خصوصا در مورد کیش برجسته و قابل تأمل است.همانجا که واتلین Watlin تحقیقاتش را در منطقهء نسبتا کوچکی انجام داد و بناهای حفاری شده را کاخهای هشتگانهء ساسانیان5توصیف کرد.کاخهای شمارهء یک و دو به دلیل داشتن گچبریها و تزئینات پر حجم و طرحهای استادانهء کف بنا که نمایشگر مراسم و میهمانیهای بزرگ هستند،از شهرت خاصی برخوردارند.حتی وقتی که نقشهها در عوض زمینهء سیاه به شکل هاشورزده به نمایش گذاشته شدند،از روی عادت،در هریک از آنها،بنایی کموبیش کامل دیده میشود.موری Moorey ،که بتازگی مطالعات جدیدی درباهء حفاری در کیش انجام داده،معتقد است که کاخهای یک و دو اگر هم بخشهایی از یک بنای مستقل نبودهاند،مطمئنا بخشی از یک مجموعهء مستقل بودهاند6و نقشههای منتشر شدهء موجود هنرمندانه تقلید شدهاند(تصویر یک). اختلاف در حدود چند ده درجه در محور شمالی،مشکل مهمی را مطرح نمیکند و نقشههایی که ابنیهء باستانی را دقیقا در جهت شمال نشان میدهند،همیشه مورد ظنّ و گمان بودهاند و بررسی نه چندان دقیق موری نیز چنین نقشههایی را مورد تأکید قرار میدهد.نقشهء منتشر شدهء منطقه که نقشهای توصیفی است،اگرچه مقیاسی در آن ذکر نشده است،به نظر میرسد که نمایانگر شکلی واحد،اما در جهتی متفاوت است.این نقشهها در همهء موارد،اعم از مقیاس عمومی و ضخامت دیوارهای خارجی که از اتاقی به اتاق دیگر متفاوتند،تناسب دارند.آنچه در میانهء بنا به سمت [باستانپژوهی،شمارهء 9،تابستان 1381،ص 70-64].به نام پروردگار
کاخهای ساسانیان و تاثیر آنها بر معماری اوایل دوره اسلامی